جدول جو
جدول جو

معنی تن زدن - جستجوی لغت در جدول جو

تن زدن
خاموش بودن و خاموش شدن
تصویری از تن زدن
تصویر تن زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تن زدن
کنایه از خودداری کردن، شانه خالی کردن، زیر بار نرفتن، به روی خود نیاوردن
صبر و شکیب و خاموشی گزیدن، برای مثال چو گردن کشد خصم گردن زنم / چو در دشمنی تن زند تن زنم (نظامی۵ - ۸۶۸)، بر دل و دستت همه خاری بزن / تن مزن و دست به کاری بزن (نظامی۱ - ۵۱)، تن زن ای ناصح پرگو که دل بازیگوش / جز به هنگامۀ طفلانه نگیرد آرام (صائب - ۱۰۸۰)
تصویری از تن زدن
تصویر تن زدن
فرهنگ فارسی عمید
تن زدن
((تَ زَ دَ))
خاموش شدن، سکوت کردن، خودداری کردن، امتناع کردن
تصویری از تن زدن
تصویر تن زدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تا زدن
تصویر تا زدن
تا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر زدن
تصویر تر زدن
((تِ زَ دَ))
اسهالی بودن مزاج، مجازاً کاری را بد و ناشیانه انجام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تک زدن
تصویر تک زدن
دست بر کنار تخته نرد که کعبتین درست بنشیند، هر قسم زدن (عموماً)
فرهنگ فارسی معین
جامه را بوسیله اتو صاف و بی چین و کیس کردن یا در شلوار خط ایجاد کردن اتو کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند زدن
تصویر بند زدن
متصل کردن قطعات ظرفهای شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بم زدن
تصویر بم زدن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتش زدن
تصویر آتش زدن
موجب افروختن آتش در چیزی شدن سوزانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
آب افشاندن بچیزی یا جائی آب پاشی کردن، فرو نشاندن آتش خشم تسکین دادن رام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در زدن
تصویر در زدن
کوفتن کوبه در دق الباب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم زدن
تصویر دم زدن
فرو بردن و بر آوردن نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل زدن
تصویر دل زدن
بی میل شدن و بی رغبت گشتن پس از میل و رغبتی که بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دک زدن
تصویر دک زدن
گدایی کردن کدیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دق زدن
تصویر دق زدن
خواستن و گدائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دف زدن
تصویر دف زدن
نواختن دف، خواستن سوال کردن گدایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن گدم
تصویر تن گدم
آسم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تن زدگی
تصویر تن زدگی
اباء
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جا زدن
تصویر جا زدن
جنس بدلی را بجای اصلی فروختن بچالاکی و زرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جن زده
تصویر جن زده
بخوریده پری زده آنکه مورد اذیت و آزار جنیان واقع شده، مصروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جر زدن
تصویر جر زدن
انکار قرارداد، نکول پس از قبول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
به زاری و التماس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط زدن
تصویر خط زدن
خط کشیدن روی چیزی، حذف کردن (اسم او را از دفتر کلاس خط زدند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت زدن
تصویر تخت زدن
نصب کردن تخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر زده
تصویر تر زده
قباله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترمزدن
تصویر ترمزدن
ساکت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشر زدن
تصویر تشر زدن
توپیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجیدن
تصویر تنجیدن
در هم فشردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبیدن
تصویر تنبیدن
لرزیدن، فرو ریختن بنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبک زدن
تصویر تنبک زدن
نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تن دادن
تصویر تن دادن
پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
(قمار) بروی دست حریف برخاستن در صورتیکه دست شخص پست تراز دست حریف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تند شدن
تصویر تند شدن
خشمناک شدن، پریشان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تا شدن
تصویر تا شدن
خم شدن، دولا شدن
فرهنگ لغت هوشیار